سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
هرگاه مرد با ایمان برادر خود را خشمگین ساخت ، میان خود و او جدائى انداخت . [ گویند : حشمه و أحشمه ، چون او را بخشم آورد . و گفته‏اند شرمگین شدن و خشم آوردن را براى او خواست . و آن گاه جدائى اوست ] . [ و اکنون هنگام آن است که گزیده‏هاى سخن امیر مؤمنان علیه السّلام را پایان دهیم ، حالى که خداى سبحان را بر این منّت که نهاد و توفیقى که به ما داد سپاس مى‏گوییم . که آنچه پراکنده بود فراهم کردیم و آنچه دور مى‏نمود نزدیک آوردیم . و چنانکه در آغاز بر عهده نهادیم بر آنیم که برگهاى سفید در پایان هر باب بنهیم تا آنچه از دست شده و به دست آریم در آن برگها بگذاریم . و بود که سخنى پوشیده آشکار شود و از آن پس که دور مینمود به دست آید . و توفیق ما جز با خدا نیست . بر او توکل کردیم و او ما را بسنده و نیکوکار گزار است . و این در رجب سال چهار صد از هجرت است و درود بر سید ما محمد خاتم پیمبران و هدایت کننده به بهترین راه و بر آل پاک و یاران او باد که ستارگان یقین‏اند . ] [نهج البلاغه]
 
امروز: جمعه 04 تیر 13

به نام او....

سلام دوستان

تو این چند روز اتفاق خاصی نیافتاد و روزها به طور عادی سپری شد . امشب ولی یه اتفاق جالب و هشدار دهنده افتاد . امشب که داشتیم از دعای کمیل قدم زنان می اومدیم دیدیم درهای یه ماشین پراید که دم خونه پارک شده بود قفل هست به جز در طرف شاگرد . بابام هم اون درو باز و بسته کرد که از صدای آژیر ماشین صاحبش بیاد دم در ولی بعد دیدیم بوق ماشین قطع شد و کسی نیومد . چند دفعه هم زنگ زدیم ولی کسی جواب نداد . خلاصه بابام رفتم به پسر عمه ام که خونش رو به روی اون خونه بود گفت که بره و صداشون کنه و ما هم اومدیم . بابام گفت یعنی اینا ساعت ۹ شب اینقدر زود می خوابن؟   ما هم خندیدیم و گفتیم حتما تو خواب بوده حوصله نداشته بلند شه دزدگیرو خاموش کرده .  جالبیش این بود که یک متر پائین تر هم ۲ تا سرباز فداکار ایستاده بودند و اصلا هم عکس العملی به اینکه ما چند بار صدای اون ماشین رو درآوردیم نشون ندادند .(اینم از سربازای جان بر کف ما)

نتیجه اخلاقی اینکه شبا واسه خوابیدن یا کاری که تو خونه دارین  عجله نکنین و درهای ماشینتون رو حتما چک کنین که یه وقت آقا دزده سر نرسه .

خدایا ازت ممنونم که این قدر بهم لطف داری.

 

در خلوت شب

باز هم شب جمعه ای دیگر، لحظات روحانی دعا، انتظار و فرشتگانی که برای تقسیم رحمتها فرود می آیند . صدای بالهایشان سکوت خواب آلوده شهر را می شکند . پلک می گشایم، یاسها دست به دعا برداشته اند و شب بوها ذکر می گویند . از غفلتم شرمنده می شوم و دل از رختخواب می کنم ، لحظه ای مفاتیح الجنان را مقابلم می گشایم . عطر دعای کمیل آرامم می کند . براستی چقدر پس از طلب استغفار سبک می شویم .

 

 

عاشق دیدار

دیوانه افکار

ساحل وفادار

 

+ نوشته شده در  پنجشنبه بیست و هشتم اردیبهشت 1385ساعت 22:44  به قلم ساحل | 
22 قلب دریایی

 نوشته شده توسط ساحل در پنج شنبه 85/2/28 و ساعت 12:0 صبح | نظرات دیگران()
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درباره خودم
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 5
بازدید دیروز: 4
مجموع بازدیدها: 70203
جستجو در صفحه

لوگوی دوستان
خبر نامه
 
موسیقی وبلاگ من